سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسوس افسوس
 
قالب وبلاگ

در این لحظه که آخرین ساعات تنهاییم را سپری می کنم و نیم روزی بیش به وصل تو باقی نمانده با نامه هایت شب را به سحر میبرم و برای دیدن رویت لحظه می شمارم . اشک بر  گونه هایم جاریست . لحظاتی نامه هایمان مالامال از عشق شد و لحظاتی غم سنگین جداییه فردا برآن تکیه زدکه دلم را فرو ریخت و ... می گریم نه برای لحظه جداشدن از تو که برای جداماندن از تو . که برای پاکی و معصومیت تو که دل بستی . کلماتت نشان از دل نبریدن دارد که من اینگونه نمی خواهم . می دانی ؟اگر امشب زلال اشک ازچشمان خسته ام جاریست نه دلسوزی برای توست که افسوس دیر به تو رسیدن و زود جداشدن است . شاید خدابخواهد فصل جدایی گونه ی دیگری رقم خورد و شاید آفتاب عمر من به لب بام رسد که این برایم شیرینتر است .کاش چرخ گردون گردونه روزگار را جوری می چرخاند که منو تو زودتر در مسیر هم خیمه می زدیم که امروز افسوسی نباشد که شاهد اشک من در نوشتن و شاید مروارید ریختن در خواندن باشد . بارها از توخواستم دل نبندی که بستی . جایی برای فراموش کردن گذاری که نگذاشتی . اخمت کردم لبخند زدی . حرفت گفتم بخشیدی . آخر تو کیستی ؟چیستی ؟از کدام جنس ملایکی که اینگونه دستم را گرفتی و به بازار زندگی باز گرداندی .


[ سه شنبه 88/6/3 ] [ 2:54 صبح ] [ لحظه ها ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 76135