سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسوس افسوس
 
قالب وبلاگ
امشب از توی کوچه که می اومدی چشمم که افتاد همه کوچه رو یه پارچه نور دیدم . اولین نگاه سر بالاتو که دیدم لبخند زیبات همه دلمو لرزوند . یه کوه خستگی رو دوشم بود یه جا فراموشم شد . برق چشات از پشت شیشه های عینکت رودلم حک شد که لحظه به لحظه بیشتر جا وا می کنه . یا خیلی خسته بودم اون لحظه خواب حوریای بهشت و میدیدم یا خودت بودی . آخ که چه زیبایی . چه دلربایی . چه نازی . فقط تو .
[ یکشنبه 88/8/3 ] [ 11:18 عصر ] [ لحظه ها ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 56
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 77351