سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسوس افسوس
 
قالب وبلاگ

تاامروز کمتر پابه پا باتو شده بودم . امروز پا به پا بردیم تو ی دنیا فکر عاشقونه با قدمهای گرم محبتت . امروز لذت بودن کنار قدمهاتو چشیدم . «قدس . قدم به قدم با ما بود . عشق نثار جان به راه قدس با ما بود ». (این قسمت کسی بالاسرم بود ) تو هر قدمت یه نگاه با لبخند گرم عاشقونه بود . گرمی کلامت تشنگی رو از یادم برده بود . چه لحضه شیرینی بود وقتی کنارت رو نیمکت آروم گرفتم . سبزی چمنهاوسردی سایه درخت بوی عرقت رو که از پابه پا بودن بامن از بدنت طراوت می کرد رو به عطر دلنشینی مبدل کرده بود که بوییدنش سیری نداشت . طنین صدات اون وقتی داستان گذشته هاتو میگفتی منو از داستان جدا کرده بود و فقط گوشهامونوازش می داد . یه زمزمزمه زیباو دلنشین .  راستی چی میگفتی ؟ عجب روزی بود امروز . همه بودن ماهم بین همه بودیم ولی من فقط تورو می دیدم . فکر میکنی کیا مارو دیدن . نکنه خواب بودیم حالا بیدار شدیم . تو میگی چیکار کنیم ؟


[ جمعه 88/6/27 ] [ 6:33 عصر ] [ لحظه ها ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 65
کل بازدیدها: 76687