افسوس افسوس | ||
کاش دنیا کوتاه می شد .کاش... [ شنبه 89/12/14 ] [ 8:28 عصر ] [ لحظه ها ]
[ نظرات () ]
بروبه نظرات [ چهارشنبه 89/12/4 ] [ 9:35 عصر ] [ لحظه ها ]
[ نظرات () ]
کاش میشد به عقب برگشت . یه چیزایی رو عوض کرد . یه کارایی رو انجام داد . یه کارایی رو انجام نداد . یه حرفایی رو زد . یه حرفایی رو نزد . یه حرفایی که ابزاری بشه واسه اینکه مدام بزنن توی سرت . کاش دل آدم اینقدر جا داشت که همه چی رو تو خودش نگه داره و هیچ وقت حرفی نزنه . کاش منم خیلی حرفا رو برات نمیزدم . شاید زیادی امین دونستمت . شایدم اشتباه نکردم گفتم لازمه که این حرفا هراز گاهی مثل یه مشت محکم تو سرم فرود بیاد . [ چهارشنبه 89/12/4 ] [ 12:35 عصر ] [ لحظه ها ]
[ نظرات () ]
بی خبری خوب است .بخصوص که بی خبری از درد یار باشد این در ظاهر است . که درباطن خبرها بی درنگ لحظه ای می رسد . همانگونه که تودراین لحظه از ناراحتی من باخبر شدی . ای کاش از درد یار همیشه بی خبر می بودیم ... [ دوشنبه 89/12/2 ] [ 11:15 عصر ] [ لحظه ها ]
[ نظرات () ]
خدایاچه میدان آزمایش سنگینی برایم محیاکردی .خدایا مگرمرا چگونه بنده ای دیده ای که اینگونه می آزمایی. این همه احساس در درونم نهادی و مدتها همه ی انها را بی مصداق در بیرونم گرداندی. و به یک باره جمع آرزوهایم را درکسی به من دادی که گوشه دلم راضی به تصاحبش نیست وفریادش بلند است که چرا ؟چراآنچه سزاوار نیستی و آنچه لایق نیستی را ... گوشه دیگردلم فریاد می زنداگرنبودی شایسته اش بر سر راهت نمی نهادش .این غوقای دلم مراهلاک کرده واونیز براین کشاکش خواسته ها مرحمی نیست . چراکه معنای تباهی را نمی داند وهر لحظه بر آتش این عشق هیمه می افزاید وخودراارزانی من می داند . خدایا لحظه ای غافل از من شوی تباهش میکنم . خدایاآنچه در دلم می گذرد تو خوب بر آن واقفی . دعای شبو روزو نیمه شبم را می دانی . خدایا تو حکیمی و راز حکمتهایت اندکی بر من روشن نیست و غافل از هر اندیشه ای هستم . خدایا غروب آفتاب عمرم به دست توست .اگر مقرر است ظلمی رواکنم درغروب عمرم تعجیل فرما. [ دوشنبه 89/12/2 ] [ 11:4 عصر ] [ لحظه ها ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |